معنی افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن, معنی افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن, معنی اtcاaتj، fc/اlcbj، fjاlcbj ukmbd، rاnk، cاsت، sdo، cاsت lcbj، ar abj, معنی اصطلاح افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن, معادل افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن, افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن چی میشه؟, افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن یعنی چی؟, افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن synonym, افراشتن، برپاکردن، بناکردن عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن definition,